معنی پارت کلا - جستجوی لغت در جدول جو

پارت کلا

(پَ کَ)

از دیه های مجاور بارفروش (بابل) مازندران. (مازندران و استراباد رابینو ص 119)

(کَ)

دهی از بخش بندپی شهرستان بابل، واقع در 26 هزارگزی جنوب بابل. دشت، معتدل، مرطوب، مالاریائی. دارای 640 تن سکنه. آب آن از سجادرود و چشمه. محصول آنجا برنج و غلات. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است و عده ای از سکنه تابستان به ییلاق بندپی میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

زیارت کلا

(رَ کَ)

دهی از دهستان شهریاری است که در بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری واقع است و 345 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

قورت کلا

(یِ مَ)

دهی است از دهستان میان درود بخش مرکزی شهرستان ساری، سکنۀ آن 160 تن. آب آن از رود خانه تجن و چشمه. محصول آن برنج، غلات، پنبه، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

صورت کلا

(رَ کَ)

دهی است از دهستان دالو بخش مرکزی شهرستان آمل. در 15 هزارگزی شمال خاوری آمل در دشت واقع است. هوای آن معتدل، مرطوب و مالاریائی می باشد. 55 تن سکنه دارد. آب آن ازرود خانه هزار. محصول آن برنج، کنف، صیفی. شغل اهالی آنجا زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

لاری کلا

(مَ حَلْ لَ)

نام موضعی از رودپشت مشهدسر. (مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی)

لغت نامه دهخدا

پلات کلا

(؟ کَ)

نام محلی کنار راه چالوس به شهسوار میان آزارود و ولی آباد در 447500 گزی طهران

لغت نامه دهخدا

کرت کلا

(کَ تَ)

دهی است از دهستان نور مازندران. (از سفرنامۀ مازندران رابینو ص 110)